بسی دانشمند که نادانی اش او را کشته و دانشی که به همراه داشته، وی را سودی نبخشیده است . [امام علی علیه السلام]

نشریه بقیه الله


به نام پروردگاربلند مرتبه ، آنکه بهترین مخلوق خود ، محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله را پرورش داد.
در این مقال بر آنیم تا مختصری از زندگانی نورانی و پرفراز و نشیب پرورش یافتگان معصومین علیهم السلام را به قلم آوریم . تا اولاً : برایمان ناشناخته یا کمتر شناخته ، نباشند و ثانیاً : از آنها ، شیعه بودن را بیاموزیم ؛ چرا که شیعه را به جز در کلام پر گوهر معصومین علیهم السلام ، در سیره ی شیعیان مورد تأیید آنها نیز می توان یافت . باشد که ما نیز شیعۀ مورد تأیید امام زمانمان عجل الله تعالی فرجه باشیم.
مطالبی که عرضه می شود ، به نقل از سری کتاب های "سرگذشت اصحاب پیامبر صلوات الله علیه و آله " نوشته ی "محمّد محمّدی اشتهاردی" می باشد و به ترتیب پرداخت ایشان ، از جناب "جابر بن عبدالله انصاری علیه الرحمه" آغاز می کنیم.
جابر، 15 سال قبل از هجرت پیامبر صلوات الله علیه و آله در یک خانواده ی محترم از قبیلۀ خزرج ، متولد شد . پدرش "عبدالله بن عمرو" در میان مردم مدینه ، از نخستین کسانی بود که قبل از هجرت پیامبر صلوات الله علیه و آله از مکّه به مدینه ، قبول اسلام کرد و در "عقبۀ اوّل" (گردنه ای در سرزمین منا) با پیامبر صلوات الله علیه و آله بیعت نمود و جزء دوازده نفری است که از آنها به عنوان "نُقَباء" (به معنی نماینده و سرپرست) یاد می شود .(1)
همچنین ، جابر و پدرش جزء هفتاد و پنج نفری بودند که در ماه ذیحجه سال 12 بعثت ، شب هنگام در نزدیک همان "عقبۀ اول" در خانۀ عبدالمطلب ، با رسول خدا صلوات الله علیه و آله بیعت کردند ؛ بیعتی بر اساس پیمان و پیوند جان نثاری در راه پیامبر صلوات الله علیه و آله ، که به عنوان "بیعت جنگ و پیکار" با دشمنان نامیده شد (که از آن به عنوان بیعت در عقبۀ دوم نیز نام می برند)2 . این در حالی بود که جابر ، نوجوانی بیش نبود ؛ ولی پدرش او را در این چنین شرایط سختی ، در بیعت شرکت می دهد . بر همین اساس ، جابر و پدرش از پیشتازان مسلمین مدینه بودند .
عبدالله در جنگ بدر شرکت کرد و نقش بسزائی در سرکوبی مشرکان داشت ، ولی از این جنگ جان سالم به در برد . اما در جنگ اُحُد (در سال سوم هجرت) همراه شوهر خواهرش "عمرو بن جموح" ، که هر دو پیر بودند ، به شهادت رسیدند (البته خبر شهادت عبدالله را پیامبر صلوات الله علیه و آله در تعبیر خوابی که عبدالله دیده بود ، به او داده بودند) . از آنجا که دشمن ، بدن این دو بزرگوار را پاره پاره کرده بود ، به گونه ای که از هم تشخیص داده نمی شدند ، پیامبر صلوات الله علیه و آله دستور دادند تا هر دو را در یک قبر دفن کنند .(3)
پس از شهادت عبدالله ، پیامبر صلوات الله علیه و آله به جابر فرمودند :"می خواهی تو را خبر دهم که پروردگار بزرگ به پدر تو چه گفت؟" جابر عرض کرد :"آری" . پیامبر صلوات الله علیه و آله فرمودند :"خداوند به پدرت فرمود : آنچه را دوست داری از من بخواه" . عبدالله عرض کرد :"خداوندا ! مرا به دنیا باز گردان تا یک بار دیگر در راه تو کشته شوم" . خداوند فرمود :"این تقاضا پذیرفته نیست و سنّت من بر این جاری است که پس از مرگ ، کسی را به دنیا باز نگردانم ، تقاضای دیگری کن ." عبدالله عرض کرد :"خدایا زندگی درخشان مرا به بازماندگانم خبر بده" . خداوند این آیه را (به عنوان پیام به خانواده های شهدا) نازل کرد : "هرگز گمان مبر ، کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند ، بلکه آنها زنده اند و در پیشگاه خدا از نعمت های الهی بهره مند می باشند" .(4 )این ، گوشه ای از سرگذشت درخشان پدر جابر و جان بر کف بودن او در راه خدا بود .
امّا جابر ، که در سنین نوجوانی با جهاد در راه خدا آشنا شد ، تمامی عمر پر برکت خود را در راه اسلام و گسترش آن صرف کرد و در تمامی ابعاد اسلامی ، شیر مردی مخلص ، عابدی وارسته و عالمی پر تلاش بود ، تا جایی که امام صادق علیه السلام در حق او فرمودند :"اِنَّهُ مِنَ اﻟﺄصفیاء" (او از برگزیدگان است) .(5) او نوزده بار در جبهه های جنگ حضور داشت(6) و نخستین زائر مرقد شریف امام حسین علیه السلام بود .(7)
جابر ، یادگار پیامبر صلوات الله علیه و آله بود چراکه در وصیت پر راز و رمز حضرت رسول صلوات الله علیه و آله به او ، که بیانگر اوج مقام ارجمند و شخصیت عظیم او می باشد ، آمده است :"ای جابر (تو طول عمر پیدا می کنی) و مردی از (خاندان) مرا ملاقات می کنی که همنام و هم شکل من است ، او علم را می شکافد و تبیین و تشریح می نماید" .(8) این نکته بسیار حائز اهمیّت است که چقدر جابر نزد پیامبر صلوات الله علیه و آله اعتبار داشت که ایشان او را نسبت به امام باقرعلیه السلام با خبر می کنند . اهمیّت این موضوع از آن جهت است که از روایات پیداست که امام سجادعلیه السلام از شناخته شدن فرزندشان امام باقرعلیه السلام در کودکی ، بیم داشتند .(9) جوّ خفقان و وحشتی که حاکمان ستمگر بنی امیّه به وجود آورده بودند به جایی رسیده بود که در آغاز امامت امام سجادعلیه السلام ، تنها پنج نفر در اطراف آن حضرت بودند .(10)
از نشانه های رفعت مقام و درجه ی ایمان جابر اینکه ، حضرت رسول صلوات الله علیه و آله در حق او می فرمایند :"ای جابر! تو از خاندان ما هستی ؛ خداوند دشمن بدارد آن کس که تو را دشمن بدارد و دوست بدارد آن کس که تو را دوست می دارد" .(11) دقت در این حدیث ، انسان را به حیرت در وجود این شخص وادار می کند . همچنین ، روایت است که امام سجاد همراه فرزندشان ، محمد باقرعلیهم السلام که کودک بودند ، نزد جابر آمدند.... امام سجادعلیه السلام به پسرشان فرمودند :"سر عمویت را ببوس" .(12) از این حدیث ، اوج احترام امام سجادعلیه السلام و فرزندشان نسبت به جابر ، مشهود است .
راجع به ثبات جابر در ایمان ، روایت است که امام صادق علیه السلام در ضمن گفتاری در مورد پیوند جابر با پیامبر صلوات الله علیه و آله و خاندان پاکشان ، فرمودند :"سوگند به خدا از آن همه جمعیّت ، هیچ کس به عهد خود عمل نکرد ، جز هفت نفر : 1ـ سلمان 2ـ ابوذر 3ـ مقداد 4ـ عمّار 5ـ جابر بن عبدالله انصاری 6ـ « ثبت » غلام آزاد شدۀ رسول خدا صلوات الله علیه و آله 7ـ زید بن ارقم " .
منظور از "جمعیّت" ، جمعیّت پس از رحلت حضرت رسول صلوات الله علیه و آله می باشد و منظور از "عهد" ، " اَلمَوَدَّﺓُ فِی القُربیٰ " (دوستی با اهل بیت پیامبر صلوات الله علیه و آله) ـ آیه 23 سورۀ شوری ـ می باشد .(13)
در حدیثی دیگر نیز امام صادق علیه السلام از جابر به عنوان یکی از دوازده نفر از مسلمین متعهّد و ثابت قدم ، نام می برند .(14)
راجع به وثاقت و اعتبار ایشان همین بس که : در روز عاشورا ، امام حسین علیه السلام وقتی سوار بر اسب شدند و در برابر دشمن قرار گرفتند ، به عنوان اتمام حجّت ، خطبه خواندند(خطبۀ اوّل آن حضرت در روز عاشورا) و از جابر یاد کردند . ایشان از سپاه دشمن خواستند که برای صدق گفتارشان نزد جابر بروند و از او سؤال کنند ، و به این ترتیب ، امام حسین علیه السلام جابر را به عنوان یک «شاهد صدق» معرفی نمودند ؛ اکنون به متن گفتار امام علیه السلام توجه کنید :
" آیا این گفتار پیامبر صلوات الله علیه و آله به شما نرسیده است ، که دربارۀ من و برادرم فرمود : «این دو ، سرور جوانان بهشتند؟» . حق این است که گفتارم را تصدیق کنید . سوگند به خدا ، چون می دانم خداوند دروغگویان را دشمن می دارد ، هرگز دروغ نگفته ام . اگر سخنان مرا باور ندارید ، در بین شما کسانی هستند که حقیقت را بازگو کنند ، از آنان بپرسید . از جابر بن عبدالله انصاری بپرسید ، از ابو سعید خُدری ، از ... .(15)
همچنین روایت است که پس از رحلت امام سجادعلیه السلام ، امام باقرعلیه السلام به احترام مجالست جابر با پیامبرصلوات الله علیه و آله ، نزد جابر می رفتند و می نشستند و از جانب خداوند متعال برای حاضران نقل حدیث می کردند . اهل مدینه می گفتند ، ما جسورتر از این جوان(یعنی امام باقرعلیه السلام) ندیده ایم ، که از جانب خدا سخن می گوید(سخنش را به خدا نسبت می دهد) . امام باقرعلیه السلام وقتی دیدند که مردم چنین می گویند ، از پیامبر صلوات الله علیه و آله نقل حدیث می کردند . باز مردم (گمراه) مدینه ، زبان به اعتراض گشودند و با کمال گستاخی گفتند : "ما دروغگوتر از این فرد ندیده ایم ، که از کسی حدیث نقل می کند که او را ندیده است! " . وقتی امام باقرعلیه السلام دیدند که آنها چنین می گویند ، از ناحیۀجابر ، برای مردم حدیث می گفتند! (یعنی می گفتند : جابر از پیامبر صلوات الله علیه و آله نقل کرد که آن حضرت چنین گفتند ...) .(16)
همچنین جابر به قدری در نقل حدیث ، شهرت و اعتبار داشت که از افراد معدودی بود که از او نقل حدیث می کردند و جزء پنج نفر معروفی است که بعد از قتل عثمان ، "مرجع فتوی و حدیث" بودند . امام باقرعلیه السلام در مورد وثاقت جابر فرمودند :"جابر هرگز دروغ نمی گوید" .(17)
امّا از میان روایت های بسیاری که از جابر نقل شده است ، بخوانیم روایتی را که ایشان از امیر مؤمنان علیه السلام نقل کرده اند :
حضرت امیرعلیه السلام به جابربن عبدالله انصاری فرمودند :"ای جابر! پایه های استوار دین و دنیا ، چهار چیز است :1ـ دانشمندی که علم خود را به کار گیرد (و به دیگران بیاموزد) 2ـ نادانی که از آموختن دانش ، سر باز نزند 3ـ سخاوتمندی که درمصرف ثروت در راههای نیک ، بخل نورزد 4ـ و فقیری که آخرتش را به دنیا نفروشد .
هرگاه دانشمند ، به علم خود عمل نکند ، نادان از فراگیری دانش خودداری می کند ، و زمانی که ثروتمندان و بی نیازان از کارهای نیک بخل ورزند ، مستمندان(بر اثر بی صبری) آخرتشان را به دنیا می فروشند ."
سپس فرمودند : "ای جابر! کسی که دارای نعمت های فراوان خداوند شد ، نیاز مردم به او بسیار خواهد شد . در این صورت هر کس که وظیفه ی خود را در برابر نعمت های خداوند انجام دهد ، به بقاء و دوام نعمت خود ، کمک کرده است . وگرنه نعمت هایش را در پرتگاه زوال و نابودی قرار داده است ."(18)
آن بزرگوار در سنّ 94 سالگی ، در مدینه از دنیا رفت و قبر پاکش (ظاهراً) در بقیع می باشد .(19)
او به راستی از جمله انصار و اصحابی بود که امام علی علیه السلام در شأن آنها فرمودند : "سوگند به خدا ، آنها اسلام را همچون فرزند در دامنشان پرورش دادند ، با دست های گشاده و پر بار ، زبان های گویا و منطق رسا و کوبنده(بی آنکه نیاز مادّی به آن داشته باشند و هدفشان مادیّت باشد) .(20)
----------------------------------------------

1ـ اقتباس از ﺑﻬﺠﺔ الامال فی شرح زبدﺓ المقال ج 2 ص 485 ـ 480 ، سیره ی ابن هشام ج 2 ص 319 ، الفوائد الرجالیّه (سیّد بحر العلوم) ج2 ص 264
2ـ سیره ی ابن هشام ج 2 ص 320 ، الغدیر ج7 ص264
3ـ اسد الغابه ج3 ص222 ، کحل البصر ص 91 ، ﺳﻔﻴﻨﺔ البحار ج2 ص259
4ـ سُنن تُرمذی ج4 ص188
5ـ اعیان الشیعه ج15 ص139
6ـ ﺳﻔﻴﻨﺔ البحار ج 1 ص142 ، اعیان الشیعه ج15 ص139
7ـ بحار ج45 ص146 (به نقل از " لُهوف" سید بن طاووس ص196) ، نَفسُ المَهمُوم(محدّث قمّی)
8ـ اصول کافی ج1 مولد ابی جعفر محمد بن علی علیه السلام فرازی از حدیث 2
9ـ اصول کافی ط آخوندی ج1 ص 469 (باب مولد ابی جعفر محمد بن علی علیه السلام حدیث 2)
10ـ ﺳﻔﻴﻨﺔ البحار ج 1 ص 368
11ـ اختصاص شیخ مفید ص233 ، بحار ج37 ص80
12ـ کشف الغمه ج2 ص321 و 346
13ـ نور الثقلین ج4 ص570 ، تفسیر صافی ذیل آیه ی 23 سوره ی شوری ، بحار ج22 ص321 به نقل از قرب الاسناد
14ـ خصال شیخ صدوق ج2 ص150 ، بحار ط جدید ج10 ص227
15ـ تاریخ طبری ج2 ص243 ، مقتل الحسین مقرّم ص274 ، منهاج الشّهاده ص182 ، النّساب الاشراف ج3 ص188
16ـ اصول کافی ط آخوندی ج1 ص 469 (باب مولد ابی جعفر محمد بن علی علیه السلام حدیث 2)
17ـ تهذیب ج9 حدیث 1106
18ـ نهج البلاغه حکمت 372
19ـ الغدیر ج1 ص21 ، اعیان الشیعه ج15 ص138
20ـ نهج البلاغه حکمت 465

نشریه بقیه الله ::: یکشنبه 86/7/15::: ساعت 10:0 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 7
کل بازدید :25721
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
نشریه بقیه الله
نشریه بقیه الله نشریه ای است که به طور همزمان هم چاپ می شود و هم بر روی این وبلاگ نمایش داده می شود
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لوگوی دوستان<<
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<