«زمزمه»
در کوی تو از روز ازل منزل ما بود پروانه ی پرسوخته ی تو دل
ما بود
هر کس به تو دل بسته و پایبند غمت شد آری به خدا طینت او از گل
ما بود
هر جا که به یاد تو شب و روز نشستیم شمس رخ تو روشنی محفل ما بود
هر کس به جهان حاصلی از بهر خود اندوخت غمهای دل ما ز غمت حاصل ما بود
از لطف تو یاران برسیدند به مقصود از قافله وامانده، دل غافل ما بود
چون جغد به ویرانه ی هجران تو ای دوست فریاد کشم که غمت مشکل ما بود
جانم به لب آمد ز غم طول فراغت بین من وتوچیست که آن
حایل ما بود